هفته 17
سلام پسر خوشگلم
دیروز وارد هفته 17 شدیم. همزمان با وارد شدن به این هفته ، کمر درد هم سراغ من اومده. وقتی میخوابم یا میشینم بعدش که میخوام بلند شم لگنم بدجور تیر میکشه و درد میگیره. حالا شب ها که میخوابم متکا میذارم بین پام و دیروز هم رفتیم ایکیا یه کوسن گرفتم برای پشتم وقت یکه میشینم. احساس میکنم این کارها تاثیر داشته و کمرم بهتره.
روزهای خیلی خوبی داریم عزیزم و ایشالا که روزهای خییلی خخییلی بهتری هم در راهند... اسمت تقریبا قطعی شده. من و بابایی دیگه به این اسم صدات میزنیم . فقط هم خاله میدونه که اسمت چیه. اما بهتره تا وقتی که به دنیا نیومدی به هیچکس اسمت رو نگیم حتی اینجا هم نمی نویسم. دلم میخواد اسم قشنگت سورپرایز باشه واسه همه.
دیروز هم رفتیم برات یه سری وسائل دیدیم. عزیزم از اونجایی که ما بعد از اینکه تو به دنیا بیای معلوم نیست چقدر دیگه توی این کشور بمونیم ، تو فعلا نمی تونی برای خودت اتاق داشته باشی. وسائل زیادی هم نمی تونیم برات بخریم چون بعدا برای جا به جایی خیلی کارمون سخت میشه. فقط چیزهای واجب مثل گهواره و یه سری لباس و وسائل خورده ریز که برای نی نی ها لازمه. اما اگه ایشالا همینجا موندنی شدیم ، بعدش برات یه اتاق خیییییلی خوشگل درست میکنیم. بهت قول میدم. کلی هم ایده داریم برای اتاقت.
پسر طلای ما ، توی این چند ماه باقیمونده حسابی به خودت برس حسابی بخور تا تپل و خوشگل شی بعدش زودی بیا پیش ما که خییلی خیلی منتظرتیم و دوستت داریم.
خدایا نگهدار گل زیبای باش...